طب سنتی و سؤالات بی‌پاسخ!

 

 طب سنتی و سؤالات بی‌پاسخ!

 

 

در هفته‌های گذشته شاهد بالا گرفتن مجادلات پیرامون رشته طب سنتی بودیم. ازیک‌طرف نامه‌نگاری‌های روسای انجمن‌های علمی درباره آفت‌ها و آسیب‌های بها دادن به طب سنتی، و نیز به‌طور مشخص نامه دکتر ملک‌زاده معاون پژوهشی وزارت بهداشت که طب سنتی را واجد هویتی مستقل نمی‌داند؛ و از طرف دیگر پاسخ انجمن علمی طب سنتی در رد مدعاهای فوق و اشاره به اسناد بالادستی تأییدکننده لزوم گسترش طب سنتی.

مرور چنین مجادلاتی نشان می‌دهد که چند مسئله پایه در باب سیاست‌گذاری طب سنتی بی‌پاسخ مانده است:

 

  1. هنوز نمی‌دانیم طب سنتی یعنی چه؟

آیا طب سنتی به پارادایم متفاوتی از نگاه به انسان و سلامت اشاره دارد؟ یا صرفاً تأکید بر استفاده از دسته خاصی از داروها-بگوییم گیاهی- دارد؟ یا فقط تأکید بیشتری بر پیشگیری و «حفظ‌الصحه» به‌جای درمان است؟ اگر طب سنتی بر یک پارادایم متفاوت از طب مدرن غربی بناشده، آن پارادایم متفاوت چیست؟ آیا همان «طب اسلامی» است و بنابراین واجد قداستی است که هیچ شک و آزمودن ضابطه‌مندی را برنمی‌تابد؟ آیا همان «طب ایرانی» است که باید از زاویه عِرق ملی به آن نگریست و از این لحاظ خدشه‌ای نمی‌توان بر آن وارد آورد؟ آیا طب یونانی‌الاصل بوعلی‌سینایی است که تنها توصیفش از انسان همان «اخلاط یا مزاج‌های چهارگانه» آن‌هم به‌صورت شهودی و کمّی ناپذیر است و حرف دیگری خارج از این چارچوب ندارد؟

 

و سؤال مهم‌تر آن‌که اگر از یک نوع طب مبتنی بر پارادایمی متفاوت از طب مدرن غربی که مبتنی است بر نگاه لیبرال و مادی به انسان، سخن می‌گوییم، چقدر جامعه دانشگاهی ما پذیرش مواجهه و تأمل و «آزمودن» پارادایم‌های دیگر را دارد؟ (حداقل مانند آنچه در خود غرب در مورد فرایندهایی مانند ذهن‌آگاهی، یوگا یا حتی طب سوزنی اتفاق افتاد). یا دانشگاهیان «آزمودنی‌پرست» ما قرار است هر پارادایم و هر تعریف دیگری از انسان را با چشم‌های بسته و قاطعانه رد کنند؟

 

  1. مشارکت ذینفعان در تدوین اسناد بالادستی طب سنتی چقدر بوده است؟

این‌که معاون پژوهشی وزارت بهداشت (و روسای انجمن‌های علمی رشته‌های دیگر) طب سنتی را از اساس رد می‌کند و اسناد بالادستی تأکید بر گسترش آن دارند، می‌تواند نشانه تعصبات و منافع شخصی یک فرد تلقی شود و نیز می‌تواند حاکی از عدم مشارکت ایشان در تدوین این اسناد باشد. آیا می‌توان بدون مشارکت دادن ذینفعان و تأثیرپذیران از یک رویکرد دستور به ترویج آن داد؟ امری که به‌کرات در تهیه اسناد بالادستی و حتی میانی شاهد آن بوده‌ایم و عملاً راه را بر تأثیرگذاری و جهت‌دهی به مسیر رشد و پیشرفت بسته است.

 

  1. مردم چه می‌گویند؟

رشد فزاینده کسب‌وکار موسوم به «عطاری» ها، نشان‌دهنده اقبال و توجه مردم به استفاده از داروهای موسوم به «گیاهی» -در مقابل داروهای شیمیایی) است. (بگذریم که مرز مشخصی میان گیاهی یا شیمیایی بودن فراورده‌های دارویی وجود ندارد). پزشکان مدرن بارها نسبت به آفت‌های کار بدون نظارت علمی این کسب‌وکارها هشدار داده‌اند. استفاده از محصولات با ناخالصی، توزیع مواد مخدر، نگهداری غیراصولی محصولات و تجویزهای نامتناسب و خارج از صلاحیت، تنها بخشی از این آفت‌هاست. بااین‌حال رأی به تعطیلی مطلق این فروشگاه‌ها، جز پاک کردن صورت‌مسئله و کشاندن این عرضه-تقاضا به فضای تاریک دور از نظارت قانونی معنای دیگری ندارد. بایستی این نیاز عرضه‌شده مردم را، که می‌تواند در ذات خود خطرناک و زیان‌آور نباشد، دید و به رسمیت شناخت و آن را در مسیر درست و سالم هدایت کرد.

 

 

اندیشگاه سرو - فرنوش صفوی‌فر و مهشید چایچی