تصاویر آخرالزمانی از خیابانها، انفجارهای بزرگ و پیدرپی از گوشهکنار شهر و افراد زخمی که مورد آزار حیوانات موذی قرارگرفته و در حال دستوپنجه نرم کردن با مرگ هستند: این تصویر برای زمینلرزهی تهران به همان اندازه غیرواقعی است که مسئول یک سازمان مرتبط از یک تریبون رسمی، خبر از آمادگی کامل شهر تهران در مقابل زلزله را بدهد.
بهواقع جایگزینی مفهوم «آمادگی همیشگی» بهجای «آمادگی کامل» در رابطه با مدیریت بحران در ابر شهری بهمانند تهران که مملو از ساختوسازهای نامتعارف، بافتهای فرسوده، گسلهای متعدد و تراکم ناموزون جمعیتی است میتواند ریسک1 زمینلرزه احتمالی در شهر تهران را تا حدود زیادی کاهش دهد.
این مفهوم به چه معناست؟ آیا تجهیز ناوگان مدیریت بحران مثلاً با خرید ده هزار آمبولانس و ماشین آتشنشانی جدید و دپوی آنها در مراکز مدیریت بحران نشان از این آمادگی خواهد داشت؟ مسلماً خیر.
تجربه زلزله 29 آذر 1396 در شهر ملارد بهعنوان یک تجربه کوچک اما واقعی نشان داد شهر تهران جدا از بخش بسیار مهم تجهیز و نوسازی ساختارها (چه به لحاظ ناوگان و چه به لحاظ مدیریتی) که در جای خود به تفصیل درباره آن صحبت شده و همواره باید بهعنوان یک مطالبه عمومی از نهادهای دولتی و مرتبط خواسته شود، نیازمند تغییر در نگرش و حرکت فردی و عمومی به سمت آمادگی همیشگی خواهد بود.
این مفهوم از جهات مختلف قابل بررسی خواهد بود. یکی از مهمترین این بخشها آموزش آمادگی فردی بهصورت مستمر و در جهت کاهش ریسک چه برای مردم عادی و چه برای مسئولین مربوطه است. درواقع این آموزشها متفاوت از آموزشهای همگانی فعلی و چگونگی نحوه رفتار در حین زلزله، پناهگیری و مسائلی ازایندست میباشند.
آمادگی فردی مستمر یک مفهوم آیندهنگرانه و تا حدود زیادی شخصی و از جنس مدیریت فردی خواهد بود. در این نوع نگرش برخورد با پدیده زمینلرزه باید واقعگرایانه باشد زیرا اگر این آمادگی بخواهد در چارچوب بدبینانه قرار گیرد آثار روانی زیادی از قبیل احساس درماندگی، ترس، اضطراب دائمی و بسیاری مسائل دیگر خواهد داشت. درواقع این نگرش که زمینلرزه پدیدهای تناوبی است و در هرلحظه امکان رخداد آن حتی بهصورت شدید وجود دارد باید توسط هر شهروند (مسئول و غیرمسئول) پذیرفته شود و در رفتار اجتماعی هر شخص بروز کند.
این مسئله طیف گستردهای از رفتار شخصی و اجتماعی را شامل میگردد. بهطور مثال در این نگرش، یادگیری مفاهیم اولیه در رابطه با زمینشناسی و خطراتی که امکان وقوع آن در اطراف شخص وجود دارد ازجمله مسائلی است که میتواند در قالب بیان ساده مفاهیم از طرف سازمانهای متولی امر پژوهش و آموزش در زلزله مطرح گردد. این جنس از آگاهی فردی باعث ایجاد نگاه واقعگرایانه در شهروند حادثهدیده شده و فرد در تمامی مراحل قبل، حین و بعد زلزله دارای یک تصویر مناسب نسبت به شرایط محیط اطرافش خواهد شد.
مسئله مهم دیگری که از هر دو جنبه فردی و اجتماعی ابتدای راه آمادگی مستمر در مقابله با زمینلرزه خواهد بود اهمیت دادن به مطالعات اولیه مهندسی، استفاده از مصالح مناسب و رعایت سایر نکات علمی در ساختوسازهای شخصی است. فردی که دغدغه دائمی و مستمر در رابطه با خطر زلزله داشته باشد و از خطرات محیطی خود باخبر باشد این مسئله را همواره از جنس امنیت فردی و مسئولیتپذیری اجتماعی میبیند و بدون اهمیت دادن به ضعفهای احتمالی سازمانهای اجرایی و نظارتی در حفظ آمادگی خود میکوشد.
همچنین دانش کافی در زمینه کمکهای اولیه و آمادگی ذهنی در استفاده از آنها در شرایط دشوار بخش مهم دیگری از آمادگی مستمر خواهد بود. واکنشهای هر کس به حادثه پس از اتمام آن و اینکه فرد بتواند در همان دقایق اولیه با شرایط کنار آمده و مشکلات خود یا اطرافیان حادثهدیده را مدیریت کند در پایان میتواند تفاوتهای زیادی در حوزه امداد و نجات ایجاد کند.
بهواقع حوزه مدیریت بحران فردی اگرچه نمیتواند ضعفهای حوزه مدیریت بحران را بپوشاند ولی تغییر در نوع نگرش فردی از بیتفاوتی در مقابل خطرات و یا ترس و اضطراب دائمی به سمت مدیریت فردی سانحه میتواند تلاشی در جهت باز کردن گره کور مشکلات همیشگی کشور در مواجهه با سوانح طبیعی باشد.
اندیشگاه عمرانبان-سعید سلطانی
[1]. ارزیابی ریسک زمینلرزه در سادهترین حالت بهصورت (خطر* آسیبپذیری * جمعیت) معرفی میگردد.