سردار دلها «قسمت پنجم»
قلم فرمان نمیبرد از سرانگشتان
سرانگشت فرمان نمیبرد از رشته اعصاب
سلسله اعصاب، منتظر فرمان از سرگاه
سر، خود سرگشته در پی سردار که فرمانده کجاست؟
«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عليه السلام»
خداوندا تو را ستایش میکنیم آن گونه که شاکران بر مصیبتها ستایش می گویند.
ستایش خدای را بر اندوه بزرگم
خداوندا شفاعت حسین(ع) را در روز ورود نصیبم کن و قدم صدقی برایم ثبت کن نزد حسین و یارانش، یارانی که خون قلبها را نثار حسین(ع) کردند.