روزی همصحبت با یکی از متخصصین حوزه مدیریت شهر بودم که خاطرهای از مهمان خارجیاش نقل میکرد. مهمان خارجی گفته بود که شما تهرانیها چرا برای کاهش ترافیک به بزرگراهسازی رو آوردهاید؟! مگر نه اینکه بزرگراههای خوب، مسیر حمل و نقل با اتومبیلهای شخصی را هموارتر میکند و باعث میشود افراد بیشتری برای آوردن ماشین به سطح شهر تمایل پیدا کنند؟!
طرح و شنیدن چنین سؤالاتی که مفروضات ذهنی ما خصوصاً برنامهریزان را به چالش میکشد، باید از اهمیت بالایی برخوردار باشد. اصل آیندهپژوهی و تفکر سناریویی نیز به چالش کشیدن ذهنیتهای سابق و فکر خلاف عادت در خصوص بدیلهای آینده است. این نکته به ما میآموزد که تغییر نگاه به ادامه وضع حال میتواند فرایند حل مسأله را دگرگون کرده و ضمن ابداع روشهای جدید تغییر، نتایج متفاوتی را بهبار آورد. در مثال دیگری فرض کنید میخواهیم برای پیشگیری از تصمیمگیری غلط، هزینهتراشی کنیم؛ یعنی اگر یک تصمیم، غلط از آب در بیاید، مسببان آن تصمیم بایستی پیامدهای آن را به طور کامل جبران کرده و هزینههای مازادی مبنی بر جریمه پرداخت کنند. در این صورت آیا بهتر است شرایط و ضوابطی را معین کنیم که تصمیمگیران در خصوص پیامدهای منفی و هزینههای هنگفتِ تصمیم خود بیاندیشند و آنها را از منافع یا مضار نتیجه تصمیم خود بهرهمند سازیم؟ یا اینکه اساساً ساختار تصمیمگیری و سیاستگذاری را طوری چینش کنیم که کمترین تصمیم غلط متولد شود؟ اصولاً در رویکرد دوم، تفکر سیستمی و قاعدهمند حاکم بوده و تمامی جوانب از جمله ذینفعان سیاستگذاری، اهداف و اغراض، ساختارهای نهادی، منابع و ابزارهای سیاستی مورد پوشش و مطالعه قرار میگیرند. این دو سؤال ناشی از دو دیدمان (پارادایم) متفاوت به مسأله پاسخگویی سیاستگذاری و دوراندیشی در خصوص پیامدهای تصمیم است (پیامداندیشی).
با آشکار شدن اثر دیدمانهای متفاوت در سبکهای برنامهریزی و نهایتاً نتایج مختلف از روشهای حل مسأله، شاید یک کلیشه خوب برای تبیین پیچیدگی نظری این موضوع جالب باشد. به نظر شما خواننده، آیا بهتر است در مسیر جریان یک سیال، همه تمرکز بر مداخله و ارزیابی جریان انتهای لوله اصلی قرار گیرد تا سیال پس از طی کردن مسیر لوله و رسیدن به انتهای آن، شکل خروجی مورد انتظار ما را به خود بگیرد؟ یا اینکه بهتر است طراحی لوله را طوری انجام دهیم که مقادیر ورودی سیال و فعل و انفعالات آن در مسیر لوله به نحوی باشد که جریان خروجی از لوله قابل قبول ما باشد؟. لذا تفکر «انتهای لوله» با تفکر «ابتدای لوله» یا حتی تفکر «مسیر لوله» سه دیدمان (پارادایم) مجزا در برنامهریزی و تصمیمگیری روی هر مسأله است و همواره با آگاهی از این سه زاویه میتوان بهترین سویه برنامهریزی را به فراخور طبیعت مسائل استخدام نمود.
اندیشگاه اتف - احمد برومند