در طول دوران دانشجویی همواره دنبال پیدا کردن شغل موردعلاقه خود بودم؛ اما دغدغههای درسی مانع از این میشد تا من بهصورت تماموقت سر کار باشم. دستآخر بعد از فارغالتحصیلی در حوزه انفورماتیک شرکتی تأسیس کردم. البته راستش را بخواهید حضور اقوام در کنارم، انگیزهام را برای تأسیس شرکت دوچندان کرد. شرکت تأسیس شد و کارها بهخوبی پیش میرفت آن زمان چندان با قوانین آشنا نبودم و نمیدانستم روند بیمه کردن کارمندان به چه صورت است تا اینکه از سمت سازمان تأمین اجتماعی نامهای آمد که در آن شرکت، با مبلغ سنگینی جریمه شده بود. از این مسئله متعجب شدم که سازمان تأمین اجتماعی بر اساس چه قاعدهای شرکت را این مقدار جریمه کرده است. تا اینکه کاشف به عمل آمد؛ روزی یکی از بازرسان سازمان به شرکت آمده و در مورد حقوق کارمندان از خود آنها سؤال کرده و آنها هم گمان میکردند اگر مبلغ را زیاد بگویند برای شرکت بهتر است؛ اما نتیجه عکس شده بود و شرکت ما متحمل جریمه سنگینی شده بود. ناراحتی از کارمندان که چرا در این موضوع صداقت به خرج نداده بودند به کنار، اما سازمان تأمین اجتماعی هم میان ما که در شرکتداری تازهکار بودیم و هنوز به قوانین آن تسلط نداشتیم و ناخواسته خلاف قانون عمل کرده بودیم و شرکتهایی که بهعمد تخلف میکنند، تفاوتی قائل نبود و هیچ اشتباهی را نمیپذیرفت.
ما درزمینهی گرفتن مفاصاحساب قراردادها از سازمان تأمین اجتماعی نیز با مشکلاتی روبهرو بودیم. جریمههای قبلی به من درسهای زیادی آموخته بود و باعث شده بود حق بیمه کارمندان را دقیق و بهموقع پرداخت کنم؛ اما غیر از حق بیمه آنها قراردادهایی وجود داشت که باید برای آنها از سازمان تأمین اجتماعی مفاصاحساب میگرفتیم، اما سازمان تأمین اجتماعی از صدور مفاصاحساب برای آنها امتناع میکرد. علت این رفتارها نامشخص بود تا اینکه مجبور شدم روزی کار خود را تعطیل کنم و به این سازمان مراجعه کنم. بعد از صحبتهای بسیاری که با متصدیان آنجا داشتم؛ نهایتاً گفتند: «اطلاعات شما در سیستم تأمین اجتماعی ناقص است و لازم است آن را تکمیل کنید.» از این حرفشان بسیار تعجب کردم؛ زیرا شرکت لیست همهی افراد و زمان دقیق آغاز و پایان کار آنها را رد کرده بود و ایراد از ما نبود، اما اطلاعات در سیستم تأمین اجتماعی ناقص وارد شده بود است. درنهایت مسئول مالی خود را فرستادم و زمان زیادی را صرف کرد تا به بیمه اثبات کند که این مشکل از سمت شرکت نبوده است. با خودم فکر میکردم که چرا وقتی ما اشتباه میکنیم باید جریمه شویم، اما وقتی سازمان تأمین اجتماعی اشتباه میکند، نهتنها جریمه نمیشود بلکه بازهم ما باید برای رفعش وقت بگذاریم و هزینه کنیم؟! بعد از گذشت سالها، این بینظمی و ناهماهنگی در سازمان تأمین اجتماعی هنوز هم گاهی باعث جریمه شدن شرکت میشود و این مشکل هنوز بهطور کامل رفع نشده است.
بعدازآن خودم را ملزم کردم که برای همه کارها از حضور یک مشاور مالی باتجربه در شرکت استفاده کنم. او به من گفت: «طبق ماده 103 قانون چهارم توسعه، اگر شرکت با در نظر داشتن شرایط خاصی که دولت تعیین کرده است، نیرو استخدام کند، از پرداخت حق بیمهی کارفرما معاف میشود.» ازآنجاکه در شرکت من اغلب فرآیند جذب نیرو در هر سال چندین بار تکرار میشد، طبق این ماده خودم را معاف از پرداخت حق بیمه تصور میکردم. پس از گذشت چهار سال از تصویب این مادهی قانونی، من نامهای مبنی بر جریمهی 45 میلیون تومانی از سازمان تأمین اجتماعی دریافت کردم؛ اما این بار بنا نداشتم که این جریمه ناعادلانه را پرداخت کنم. پس تصمیم گرفتم که برای گرفتن حق خودم از سازمان تأمین اجتماعی شکایت کنم.
اما در سازمان تأمین اجتماعی اگر شرکتی به جریمهی تعیینشده اعتراض داشته باشد، در صورت نیاز به دریافت مفاصاحساب یک قرارداد، باید ابتدا جریمه را تمام و کمال پرداخت کند و پسازآن سازمان به اعتراضش رسیدگی میکند. به همین دلیل من مجبور شدم همهی مبلغ 45 میلیون تومان را پرداخت کنم. درست است که درنهایت رأی دادگاه به نفع من صادر شد، اما پولی هم به من برنگشت و من بستانکار سازمان شدم! بله این هم یک قانون دیگر بود که من خبر نداشتم و بازهم من بودم که بهای خطای سازمان را پرداختم.
اندیشگاه سیاستنگاری ایران
- برای آشنایی با کتاب «درد دل کسبوکارهای مردم با سازمان تامین اجتماعی» بر روی عنوان کتاب کلیک فرمایید.