آیندهنگری در بسیاری از ابعاد زندگی انسان نقش مهمی ایفا میکند. تفکر آینده از زندگی روزمره و تصمیمات کوتاهمدت آغاز میشود؛ مثل اینکه «برای فردا چه لباسی بپوشم؟» یا «برای ناهار کجا برویم؟» و تا تصمیمات اساسی و بلندمدت ادامه مییابد؛ مثل انتخاب یک شغل مناسب، مسیر خوشبختی، موفقیت درازمدت و ازدواج. این واقعیت که ما چقدر و چگونه درباره آینده هر مسئلهای فکر میکنیم، بازتابی از ظرفیت شناختی ما برای سفرهای ذهنیمان در زمان است. مفهوم «سفر زمانی» بدین معنا است که انسان میتواند با تجسم آینده، آن را تا حدودی پیشبینی کند. این سفرها منحصر به هر فرد انسانی و دارای اهمیت حیاتی برای تکامل فرهنگ جوامع بشری است. این مهم باعث شده است تا بررسی روند تحول و شکلگیری تفکر آیندهنگر در دهه اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کند. این بررسیها به طور عمده از طریق تمرکز بر توانایی انتخاب کردن کودکان در زمان حال برای برآوردن نیازهای آینده آنان صورت گرفته است. در تحقیقات گوناگون از جمله پژوهشی در دانشگاه نیوجرسی در سال 2014 مشخص شده است[1] که این توانایی در سن 4 یا 5 سالگی در کودکان قرار دارد. آنها در 4 سالگی ابتدا تنها قادر به توصیف رویدادها در یک روز ویژه برای مثال دیروز و فردا هستند. توانایی برای برنامهریزی و انتخاب کردن، به منظور برآورده کردن نیازها در آینده، به تدریج در 4 سالگی و در برخی موارد در 5 سالگی بروز پیدا میکند. تفکر آیندهنگر نقش حیاتی برای فعالیتهای شناختی پیچیده، همچون برنامهریزی، رسیدن به اهداف، تقویت حافظه آیندهنگر، تصمیمگیری، تنظیم هیجانات، خودکنترلی و در نهایت رشد و تعالی ایفا میکند.
یاد گرفتن مهارت آیندهنگری میتواند ابزاری برای توانمندسازی افراد باشد. مهارت آیندهنگری و در نظر داشتن اتفاقات ممکن آینده برای تصمیمگیری امروز برای هر فرد لازم و ضروری است. بنابراین آموزش آن در دوران کودکی، که کودک از توانایی یادگیری بالایی برخوردار است، باعث میشود سریعتر این مهارت را آموخته، در زندگی خود بکار بندد و با این تفکر اخت شوند.
این باور که انسان میتواند با رویاپردازی، آینده مطلوب خود را خلق کند و برای رسیدن به آن گام بردارد، به فرد انگیزه بودن و اعتماد بنفس میدهد. در میان کتب مرجع تربیت کودک، «اعتماد بنفس» از مفاهیم کلیدی محسوب میشود که پرداختن به آن، از عناصر اصلی پرورش یک انسان سالم است. فردی که اعتماد بنفس دارد، قادر به تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستههای خویش است. از همین رو برای رشد فردی و اثرگذاری بر محیط اجتماعی خود گام برمیدارد و در نهایت، احساس رضایت از خویشتن و شادی حقیقی را تجربه میکند.
در نهایت آیندهنگری در دوران جدید، مرحله دیگری از بلوغ خود را طی میکند و آن مشخص شدن جایگاه آن در زندگی فردی افراد است. این علم که در دهههای گذشته، در عرصههای بینالمللی، ملی و سازمانی نقش خود را ایفا کرده و ضرورت خود را نشان داده است، امروز در حال ورود به عرصه زندگی شخصی افراد هر جامعه است. با این حال نمیتوان گفت که تا بحال هیچکس در زندگی شخصی خود از آیندهنگری بهرهای نبرده، اما ارتقا اقدامها، تصمیمها و فرآیند رسیدن به آنها به سطح خودآگاه باعث میشود که انسان به درک اهمیت آیندهپژوهی و آیندهنگری در زندگی واقف گردد.
اندیشگاه تدبیر فردا - نیلوفر رادنژاد
[1] Prabhakar, J., & Hudson, J. A. (2014). The development of future thinking: Young children’s ability to construct event sequences to achieve future goals. Journal of experimental child psychology, 127, 95-109.