درس‌های کرونا برای سلامت جامعه _ قسمت اول

 

 

فقط اطلاع‌رسانی می‌خواهیم یا همدلی؟

در ابتدای شناسایی موارد مبتلا، انتقادهای زیادی نسبت به عناصر مختلف حاکمیت درباره نحوه اطلاع‌رسانی آن مطرح شد. منتقدان به ویژه به نارسایی‌هایی اشاره می‌کردند که در امتداد چالش‌های قبلی، یعنی حوادث آبان ماه و سقوط هواپیمای اوکراینی در این زمینه دیده شده و باعث آشفتگی و بی‌اعتمادی به حاکمیت شده بود.

 

البته که شیوه اطلاع‌رسانی در موارد این چنینی، این که چه اطلاعاتی چطور و در چه زمانی و توسط چه کسی به مردم داده شود، نیازمند بحث و مداقه مفصل متخصصان ارتباطات است، اما آنچه که به نظر می‌رسد در تمام بحران‌های این چنینی مورد نیاز جامعه است، نه صرفا مشتی عدد و رقم و اسامی، که برقراری ارتباط است میان آنان که «می‌دانند» یا «قرار است بدانند» و آنان که «نمی‌دانند». ارتباطی که در آن صرفا ردوبدل کردن اطلاعات هدف نیست، بلکه هدف دادن حس امنیت و عمل به توصیه‌ها یعنی تغییر رفتار به منظور پیشگیری است. اتفاقی که به‌شدت پیچیده، چندعاملی و پر از ظرافت‌های انسانی است؛ همان اتفاقی که نامش «همدلی» است و در شرایطی که هم مردم، هم مدیران، هم منتقدان، هم کادر درمان درگیر حس اضطراب و ناامنی و ابهام عمیق هستند، به‌شدت ضروری به نظر می‌رسد.

 

همدلی آن گوهر دیریابی است که نه فقط در روابط میان حاکمیت و بدنه جامعه، که در روابط بین‌فردی، رابطه بین زوجین، روابط میان والدین و فرزندان و همه ارکان جامعه ما در این برهه، نیاز به بازاندیشی و تقویت دارد. اگر دو طرف یک ارتباط، چه حاکمیت و مردم باشد و چه بین مردم در روابط گوناگون، بیاموزند که همدلانه سخن بگویند و همدلانه بشنوند، آن‌گاه ظرفیت‌هایی که به طور ذاتی در جامعه و افراد برای عبور از بحران‌ها و ترمیم آسیب‌ها وجود دارد، فعال خواهد شد. ابراز همدلی، گرچه به‌شدت به خصوصیت‌های ذاتی و شخصیت شکل گرفته ما وابسته است، امری آموختنی نیز هست که بحران‌هایی از این دست، گرچه سخت و رنج‌آور، فرصتی برای کسب و تمرین آن نیز هست.

 

ابراز همدلی یعنی که به‌جای گفتن: «مردم اضطراب نداشته باشند....» بگوییم: «مردم! متوجهیم و درک می‌کنیم که اضطراب دارید.»

 

ابراز همدلی، و آن ارتباطی که می‌تواند موجب حس امنیت در جامعه شود، آن نیست که بگوییم: «همه امکانات را داریم، هیچ مشکلی نداریم و کرونا را شکست می‌دهیم»، بلکه آن است که حتی‌الامکان به محدودیت‌های واقعی اشاره کنیم و بگوییم: «تمام تلاشمان را می‌کنیم که سلامت جامعه را تامین کنیم».

 

به‌جای تاکید و تکرار بر این که «همه دانش و امکانات لازم را در کشور داریم و به نهادی خارجی نیاز نداریم»، بگوییم: «از همه دانش و امکانات کشورمان استفاده می‌کنیم و هر جا نیاز به کمک و همکاری نهادهای بین‌المللی و کشورهای دیگر باشد به شکل مناسب استفاده می‌کنیم».

 

نمونه‌های دیگر را می‌توان در گفتگو با فرزندان‌مان در این شرایط پرتنش مثال زد. به جای گفتن این که: «اصلا نگران نباش! ما هیچ‌کدام قرار نیست هیچ‌وقت مریض بشویم»، بگوییم (بسته به سن و سال کودک زبان ما متفاوت خواهد بود): «ما تمام توصیه‌ها را رعایت می‌کنیم که بیمار نشویم و اگر بیمار شدیم، می‌توانیم از دکترها و پرستارها کمک بگیریم».

 

برای غلبه بر ترس‌ها، کمبودها و ابهام‌ها، همه بدی‌هایی که کرونا با خودش در کل جهان پراکنده است، نیاز نیست آنها را انکار، رد یا محکوم کنیم. به رسمیت شناختن ابهام‌ها، کمبودها و ترس‌ها، بر میزان و شدت آنها اضافه نمی‌کند، بلکه ما را به هم پیوند می‌زند تا بتوانیم در کنار هم چاره‌ای برای حل مشکل بیندیشیم. به یادمان می‌آورد که جهان در سیطره و کنترل ما انسان‌ها، با تمام فناوری‌ها و دانش پیشرفته‌مان نیست، به‌جای آن که بر طبل «قادر مطلق» بودن رقت‌انگیز بشری‌مان بکوبیم، یادمان می‌اندازد که منبع قدرت و حیات آن خدایی است که ما را آفریده، پرورده، و می‌تواند هرگاه اراده کند، ما را با تمام برساخته‌های متبخترانه‌مان، از این زمین جمع کند و قومی دیگر به‌جای ما بیاورد. نیز می‌تواند به ما کمک کند تا ابتدا بر ترس و آشفتگی‌مان و سپس بر اپیدمی ویروسی غلبه کنیم و جهانی همدلانه‌تر، سالم‌تر و زنده‌تر، در دوران بعد از کرونا بسازیم.

 

 

اندیشگاه سرو - فرنوش صفوی‌فر