مارکوپولوی خسته!

 

 

 

  جواد نادری مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان پترو پرسیست است. این شرکت به مشتریان خود درزمینه‌ی اجرای عملیات مقاوم‌سازی، بازسازی و تعمیرات مخازن ذخیره نفتی، لوله‌های تحت‌فشار، سازه‌های بتنی فرسوده در تأسیسات نفت، گاز و پتروشیمی خدمات ارائه می‌کند.


اکثر پروژه‌هایی که پترو پرسیست مجری آن می‌شود مربوط به شهرستان‌هایی غیر از تهران است. دفتر مرکزی شرکت در تهران قرار دارد و آقای نادری نیروهای خود را برای انجام پروژه به شهرستان می‌فرستد. طبق قوانین سازمان تأمین اجتماعی، آقای نادری برای گرفتن مفاصا حساب باید به شعبه شهرستان برود. تجربه‌های آقای نادری حاکی از آن است که برای گرفتن هر مفاصا حساب، ناچار است چندین بار به شهرستان سفر کند و این رفت‌وآمد زمان زیادی را از او می‌گیرد. اما این تنها یکی از مشکلات او با سازمان تأمین اجتماعی است؛ آقای نادری که در راه خدمت به مردم مویی سفید کرده، بشدت از رفتار نه‌چندان محترمانه کارشناسان تأمین اجتماعی ناراحت است. به گفته او در سازمان تأمین اجتماعی نه‌تنها اصل تکریم کارفرما رعایت نمی‌شود بلکه کارفرماها از ترس جریمه شدن حاضرند در مقابل کارشناسان بیمه خود را تحقیر کنند. نادری معتقد است اگر به‌اندازه کافی در قوانین تأمین اجتماعی شفافیت وجود داشته باشد، علاوه بر اینکه فساد در این سازمان کاهش پیدا می‌کند، کارفرماها هم برای انجام امورشان نیازی به التماس به کارمندان سازمان نخواهند داشت.


آقای نادری تصمیم خود را گرفته است؛ او می‌خواهد تمام نیروهای خود را تعدیل و فعالیت شرکت را متوقف نماید. چیزی که بیشتر از همه او را در این تصمیم مصمم کرده است، سروکله زدن‌های پی‌درپی با سازمان تأمین اجتماعی است. به عقیده آقای نادری، او بیشتر از اینکه بخواهد بر کارش و بستن قراردادهای جدید لذت ببرد، باید همیشه نگران این موضوع باشد که قرار است تأمین اجتماعی چقدر بابت هر پروژه جدید شرکتش را جریمه کند.


سرگذشت شرکت آقای نادری را در کتاب «درد دل کسب‌وکارهای مردم با سازمان تأمین اجتماعی» بخوانید.

 

 

اندیشگاه سیاست‌نگاری ایران