سازش گِران

 

 

 

 «سازش گِران»

 

  خانم سعیدی با دفاع رساله‌اش فکر کرد که مشکلات تمام شده و با خیال راحت می‌تواند شرکت نانومواد الماس را ثبت کند و به ادامه تحقیقات و اقدام برای تجاری‌سازی محصولش بپردازد. او پس از ثبت شرکت، دو دانشجو را هم به‌صورت پاره‌وقت استخدام کرد. طبق قوانین بیمه کافی بود حق بیمه دو کارمند خود را اینترنتی رد کند، اما کار به این راحتی‌ها هم نبود...

 در طول 3 ماه که شعبه تأمین اجتماعی تعمیرات داشت از سعیدی خواستند که لیست بیمه را دستی اعلام کند. بعد از 6 ماه در کمال تعجب با ابلاغیه‌ایی از سازمان مواجه شد که باید بدهی خود همراه جریمه را پرداخت کنید. سعیدی به شعبه تأمین اجتماعی مراجعه کرد ولی کارشناس بیمه، مدارک را نگاه نکرد و گفت «درست است، ما ثبت نکردیم ولی همین است که هست! می‌توانید اعتراض کنید اما این کار، یک فرآیند 3 ساله است». سعیدی با خود فکر کرد که اگر به مدیر مربوطه مراجعه کند، این مشکل حل می‌شود. اما حرف‌های مدیر شنیدنی بود که به او گفت: «از من انتظار دارید کارمند خود را رها کرده و از شما دفاع کنم؟!» درنهایت سعیدی مجبور شد تسلیم شود و جریمه را بپردازد، او که از طرز رفتار و نحوه پاسخگویی کارمندان سردرگم شده بود، ذهنش درگیر این سؤالات بود که اگر شرکت‌ها وجود نداشتند آیا وجود این سازمان معنی داشت؟ آیا وظیفه کارشناس بیمه، جز پاسخ به ارباب‌رجوع‌هایی است که قرار است اقتصاد کشور به دست آن‌ها رشد کند؟

 

بعد از 5 ماه با ابلاغیه دیگری با جریمه بیشتر از قبل مواجه شد و نوشته بود نانومواد الماس باید ظرف 24 ساعت آینده به شعبه مراجعه کند. تجربه تلخ سعیدی از ماجرای قبل و برخورد کارشناس بیمه، باعث شد از فرد دیگری (مسئول حسابداری شرکت حامی) کمک بگیرد که این مشکل را پیگیری کند. کارشناس بیمه ادعا کرد که حساب‌های دستی و ماشینی همخوانی ندارد. سعیدی حق بیمه کارمندهای پاره‌وقت را برحسب تعداد روزهای کاری محاسبه و پرداخت کرده بود اما در لیست بیمه اعلام شده بود که آن‌ها تمام‌وقت هستند و حق بیمه بیشتری باید پرداخت شود. حالا این اختلاف حق بیمه، جریمه هم داشت! بازهم کارشناس بیمه قانع نشد و مسئول حسابداری مجبور شد از طریق رابطه این مشکل را حل کند.

 

سعیدی در آینده می‌خواهد محصولات خود را در بورس و فرابورس ارائه دهد، که این کار نیاز به شفافیت مالی دارد؛ اگر شفاف باشد از عهده مطالبات تأمین اجتماعی برنمی‌آید و اگر این کار را انجام ندهد، نمی‌تواند به آینده شرکت امیدوار باشد. حالا او مانده است و این دو راهی...

 

 

اندیشگاه سیاست‌نگاری ایران