در قسمتهای قبل گفته شد بهطورکلی دو روش تأمین مالی وجود دارد:
الف. تأمین مالی مبتنی بر بدهی
ب. تأمین مالی مبتنی بر سهامداری
در ادامه با مسیرهای اصلی تأمین مالی، بهخصوص تأمین مالی پروژه محور و ویژگیهای آن و سازوکارهای مشارکت عمومی-خصوصی (ppp)، منابع مالی موجود در کشور و تجهیز منابع مالی (پولی) بانک و نحوه تخصیص آن و سازوکارهای تأمین مالی اسلامی آشنا شدیم، در این قسمت به شاخصهای ارزیابی اقتصادی که برای پول ارزش زمانی قائل نمیشوند خواهیم پرداخت.
ارزیابی اقتصادی طرحهای سرمایهگذاری
یکی از محورهای مهم مطالعات امکانسنجی پروژه، ارزیابی اقتصادی آن است. هر پروژه صرفنظر از نوع و اندازه باید صرفه اقتصادی داشته باشد. وجاهت اقتصادی یک پروژه حصول اطمینان از سودمندی سرمایهگذاری آن بوده و علل پایداری و ماندگاری آن را فراهم میسازد.
تکنیکهای ارزیابی طرحهای سرمایهگذاری
سرمایهگذاران با استفاده از تکنیکها و معیارهایی میتوانند از بین پروژههای سرمایهگذاری، پروژهای را انتخاب کنند که علاوه بر بازگشت سرمایه در کوتاهترین زمان ممکن، به سود مورد انتظار از پروژه هم برسند. سرمایهگذاران برای ارزیابی اقتصادی از شاخصهای ارزیابی استفاده میکنند.
شاخصهای ارزیابی به دو دسته تقسیم میشوند:
- آنها که برای پول ارزش زمانی قائل میشوند.
- آنها که برای پول ارزش زمانی قائل نمیشوند.
شاخصهای ارزیابی اقتصادی برای آنها که برای پول ارزش زمانی قائل نمیشوند شامل:
- دوره بازگشت سرمایه (PB)
- میانگین نرخ بازدهی یا نرخ بازده حسابداری (ARR)
شاخصهای هستند که ارزش پولهایی که در آینده به دست میآوریم و خواهیم پرداخت را با یک نرخ در زمان مشخص (حال حاضر) به دست نمیآوریم.
دوره بازگشت سرمایه (payback period):
برای سرمایهگذار، دسترسی زودتر به وجه نقد سرمایهگذاری شده در پروژه از همه مهمتر است. یعنی علاوه بر بهرهمندی از سود سرمایهگذاری، سؤال اصلی سرمایهگذار این است که اصل سرمایه چه زمانی بازخواهد گشت؟ مثلاً، اگر سرمایهگذاری اولیه در طرحی شش میلیارد ریال و بازده نقدی سالانه آن تا پنج سال دو میلیارد ریال باشد، دوره بازگشت سرمایه سه سال خواهد بود؛ یعنی سه سال طول میکشد تا اصل مبلغ سرمایهگذاری به سرمایهگذار برگردد. مزیت این روش، سادگی آن است و عیب آن در نظر نگرفتن ارزش زمانی پول و عدم توجه به بازدهیهای پس از دوران بازگشت سرمایه و الگوی بازگشت سرمایه در دوران بازگشت سرمایه است. همچنین، از دیگر مزیتهای این معیار برای استفاده در تصمیمگیری (نسبت به سایر معیارهای ارزیابی) این است که پس از پایان دوره بازیافت، ممکن است مخاطرات و ابهامات برخی از پروژههای سرمایهای چنان زیاد باشد که پیروی از روش دوره بازیافت، تدبیری مناسب برای پرهیز از مخاطرات توجیهناپذیر، محسوب شود. همچنین، این روش در عمل با دیگر روشهایی که ارزش زمانی پول و گردش وجوه نقد بعد از دوره بازیافت را لحاظ میکنند به کار میرود.
میانگین نرخ بازدهی یا نرخ بازده حسابداری (Average Rate of Return):
نرخ بازده حسابداری، حاصل تقسیم متوسط سود خالص (در طی دوران بازدهی) بر متوسط سرمایهگذاری سالانه است. متوسط سود خالص پروژه از تفاضل میانگین جریان نقد خروجی از میانگین استهلاک پروژه محاسبه میشود؛ همچنین مخرج کسر متوسط جریان ورودی وجه نقد پروژه در واقع، مبلغ سرمایهگذاری پروژه و ارزش اسقاط آن است. ارزش دفتری همان مبلغی است که داراییها و بدهیها در ترازنامه شرکت ثبت میشوند. ارزش اسقاط هم قسمتی از ارزش دارایی است که براثر استفاده و با گذشت زمان مستهلک نشده است.
در بهکارگیری این روش باید به دو نکته توجه کرد:
1- سود حسابداری معمولاً با جریان نقد برابر نیست.
2- در روش نرخ بازده حسابداری ارزش زمانی پول در نظر گرفته نمیشود.
منابع:
1- کتاب تأمین مالی پروژهای، فرهاد حاجی گل و همکاران
2- فصلنامه حسابدار رسمی، تأمین مالی، آقای بهرام غنی زاده و خانم زینب بارانی
3- مقاله روزنامه دنیای اقتصاد نوشته رضا کیانی
4- پایگاه خبری تحلیلی اقتصاد مقاومتی
5- روشهای تأمین مالی، دکتر سعید زرندی و مهندس سید سعید اکرم
6- بررسی عوامل موثر در تجهیز منابع بانکها، یوسف دلاور
7- تأمین مالی اسلامی، مزایا و چالشها، پژوهشکده پولی و بانکی
8- ابزار مالی اسلامی کوک، سایت شرکت تأمین سرمایه تمدن
9- مقاله ارزیابی اقتصادی پروژههای سرمایهگذاری، حسین اسلامی
گروه رستا - فرهاد حاجی گل