گزارش اول از حضور اندیشگاه سرو در پنل تخصصی تولید علم بومی در حوزه سلامت همایش دانشجویی عقیق علم (اردیبهشت 1400/ دانشگاه صنعتی شریف)

 

 

گزارش اول از حضور اندیشگاه سرو در پنل تخصصی تولید علم بومی در حوزه سلامت همایش دانشجویی عقیق علم (اردیبهشت 1400/ دانشگاه صنعتی شریف)

 

 آیا می‌توانیم تولیدکننده علم و نه صرفاً مصرف‌کننده باشیم؟ آیا می‌توانیم متکی بر توانمندی‌های خودمان و معطوف به نیازهای جامعه خودمان پژوهش کنیم، مقاله بنویسیم، محصول فناورانه تولید کنیم و نهایتاً از علم تولید ثروت کنیم؟ آیا علم در همه جای دنیا یکسان است و یک روند یکنواخت و یک محصول یک‌شکل دارد یا ممکن است در هر جامعه و هر دوره زمانی اشکال و یافته‌های متنوعی داشته باشد؟ در حوزه سلامت چه موانع و چه ظرفیت‌هایی برای تولید علم بومی وجود دارد؟ آیا طب سنتی تنها راه بومی کردن و تولیدی کردن علم سلامت برای ماست یا صرفاً یکی از اشکال آن؟


✅ پاسخ برخی از این پرسش‌ها را در گزارش اول پنل تخصصی «تولید علم بومی در حوزه سلامت» از سوی دو تن از اعضای اندیشگاه سرو می‌خوانیم که در همایش عقیق علم، در اردیبهشت 1400 در دانشگاه صنعتی شریف ارائه شد.


🔹 «عقیق علم» همایشی دانشجویی با محوریت بررسی رابطه علم و فناوری با گفتمان مقاومت است و هسته مرکزی آن متشکل از دانشجویان دغدغه‌مندی است که در فضای علم و فناوری به دنبال ارتباط و الگویی میان علم و نظریه‌ی مقاومت هستند.
در این بخش گزارشی از سخنرانی اول ارائه دکتر زهرا زرگر، فارغ‌التحصیل مهندسی برق شریف و دکترای فلسفه علم با عنوان «تولید علم بومی از منظر فلسفه و مطالعات علم» می‌خوانیم و بخش دوم، سخنرانی دکتر مهشید چایچی، پزشک و دکترای تخصصی طب سنتی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، متعاقباً بارگذاری خواهد شد.

 

تولید علم بومی از منظر فلسفه و مطالعات علم

علم بومی یا جهانی؟
یکی از خصوصیاتی که علم مدرن با آن شناخته می‌شود، جهانی بودن است. جهانی بودن علم به این معناست که فعالیت علمی از علایق و سلایق دانشمندان تأثیر نمی‌پذیرد و صرفاً محصول عقل و تجربه است. اگر علم جهانی باشد تفاوتی نمی‌کند که دانشمند متعلق به چه جامعه‌ای است و چه فرهنگ و جهان‌بینی‌ای دارد، درهرحال نتیجه‌ی کار یکسان خواهد بود.
این ایده که از ابتدای شکوفایی علم مدرن، بین دانشمندان و فیلسوفان رواج داشت توسط نظریه‌های فلسفه‌ی علم در دهه‌های آغازین قرن بیست هم تایید شد. از دید پوزیتیویست‌ها و ابطال‌گرایان، عناصر شخصی و اجتماعی روی محتوای نهایی نظریه‌های علمی تأثیر نمی‌گذارند و تجربه، داور قاطع صدق و کذب نظریه‌های علمی است.


اما دیدگاه‌های متأخر درباره‌ی علم که رویکردی جامعه‌شناختی دارند، بر این نکته تأکید می‌کنند که نظریه‌های علمی محصول سازوکارهایی اجتماعی هستند. دانشمندان پیش‌فرض‌های غیرتجربی، باورهایی ارزشی و جهان‌بینی‌های خاصی دارند که روی فعالیت علمی آن‌ها اثر می‌گذارد. «انتخاب دانشمند» در مراحل مختلف فعالیت علمی (از طرح مسئله تا پیشنهاد فرضیه و آزمون) نقش ایفا می‌کند. و این انتخاب مبتنی بر تجربه یا عقلانیتی جهانی نیست، و تا حدی به سلیقه و نظر دانشمندان بستگی دارد.
پژوهش‌های مطالعات اجتماعی علم به ما می‌گویند که بین علم و جامعه، یک رابطه‌ی قوام‌بخشی متقابل وجود دارد. هم ارزش‌ها و علایق جامعه‌ی علمی روی محتوای علم اثر می‌گذارد و هم نظریه‌های علمی روی باورها و سبک زندگی مردم جامعه اثر می‌گذارند. پس نمی‌توان علم را به آن معنای اولیه، جهانی دانست.


چرا تولید علم بومی اهمیت دارد؟
تأثیرپذیری پژوهش‌های علمی از ارزش‌های جامعه‌ای که در آن رشد می‌کند، از طرفی باعث ایجاد رویکردهای متنوع در علم می‌شود که در نهایت به سود پیشرفت علم است. و از طرف دیگر نهاد علم را بیشتر به سمت دمکراتیک بودن پیش می‌برد. چون باعث می‌شود نهادهای علمی هر جامعه، نسبت به نیازها و علایق مردم همان جامعه پاسخگو باشند.
البته تأثیرپذیری علم از جامعه در شاخه‌های مختلف پژوهشی یکسان نیست. مثلاً نظریه‌های فیزیک یا ریاضی تأثیرپذیری کمتری از مختصات جامعه‌ی زمینه دارند. اما علومی که مربوط به انسان هستند- از جمله پزشکی- رابطه‌ی عمیق‌تری با نیازها، فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی جامعه دارند.


با به رسمیت شناختن رابطه‌ی متقابل میان علم و جامعه، ما به دو معنا می‌توانیم از ایده‌ی علم بومی دفاع کنیم. اولاً مسیرهای پژوهشی علم مدرن در کشورهای توسعه‌یافته، برای کشورهای دیگر قابل بومی‌سازی هستند. یعنی دانشمندان می‌توانند و باید، این جریان‌ها را بر اساس اولویت‌ها و ظرفیت‌های جامعه‌ی خود توسعه دهند و اصطلاحاً بومی کنند. و ثانیاً، نظام‌های دانشی پیشامدرنی که در جوامع سنتی وجود داشته و به اتهام جهانی نبودن طرد می‌شدند (مثل انواع طب‌های سنتی) حالا می‌توانند دارای ارزش معرفتی باشند.
پژوهشگرانی که به رابطه علم و استعمار علاقه‌مندند معتقدند باید از این خرده نظام‌های دانشی در مقابل یکه‌تازی علم مدرن حفاظت کرد، چرا که سلطه‌ی علم مدرن و از بین بردن این میراث‌های معرفتی بخشی از فرآیند استعمار است. بااین‌حال، برای احیا و استفاده‌ی این نظام‌های دانشی در جامعه، باید روش‌شناسی آن‌ها تدقیق شده و در معرض محک و آزمون سایر اعضای جامعه‌ی علمی قرار بگیرند.

 

 

اندیشگاه سرو - مهشید چایچی و زهرا زرگر