بسمه تعالی


چهل‌امین فجر انقلاب اسلامی مبارک باد.


سلسله مقالاتی که تحت عنوان «چهلچراغ» تقدیم شما می‌شود، بازارسال بخش‌هایی از درس‎ها و نوشته‌های جناب آقای سید محمد روحانی (معلّم ارجمند و نویسنده کتاب «ایستاده در باد») در نیمه دوم دهه 1370 هجری شمسی است. آن درس‌ها و نوشتارها اینک به قلم خود ایشان بازنویسی و تدوین و منتشر شده و بنیاد توسعه فردا به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی و به‌عنوان هدیه این عید بزرگ خدمتتان بازارسال می‌نماید. 

 

- چراغ اول، با اشاره به بنیان‌های نظری انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تلاش دارد به این سوال بپردازد که با بروز خطاهای بزرگ و کوچک و مشکلات فراوان در حکومت اسلامی، چه باید کرد؟ آیا باید حکومت بر پایه اسلام را کنار گذاشت؟
چراغ اول:
.... هرروز صبح كه به روزنامه‌ها نگاهي مي‌اندازي (در زمان نگارش اين مقاله، رسانه اصلي روزنامه‌ها بودند. اينك فضاي بيكران و بي‌دروپيكر مجازي نيز به‌آن اضافه شده) مي‌بيني حجمي باور نكردني از مطالب مغالطه‌آميز، به اذهان كساني كه اهل مطالعه هستند، حمله‌ور شده است. يكي از اصلي‌ترين اهداف اين تهاجمات نيز مباني نظري (Theoretical) اين حكومت، است. از كساني كه به‌شكلي موذيانه مي‌كوشند تا انديشه‌هاي سكولاريستي و ليبراليستي را ترويج كنند، اين‌كار چندان غيرمنتظره نيست. عجب از كسانيست كه خود را پايبند اين نظام دانسته، اما به‌صورت بلندگويي براي دشمنان فكري آن درآمده‌اند.

 ادامه مطلب را در فایل مربوطه از لینک زیر دریافت فرمایید:

دانلود:

 1- مقاله اول با عنوان «چراغ اول»

 


 

چراغ دوم: جدال با مدعی
ایمیلی که یکی از جوانان دغدغه‌مند به آقای سید محمد روحانی فرستاده بود شعله چراغ دوم را روشن کرد.
در ایمیل مذکور اشاره شده:
"واقعیت مهم در مورد لیبرال دموکراسی این است که بر پایه امکان نقد و اصلاح درونی شکل گرفته است. همان چیزی که حکومت‌های دیکتاتوری، ایدئولوژیک و توتالیتر از آن گریزانند. در نظام ما اما متاسفانه تلاش زیادی برای حل موضوع و تغییر در رویه ها داده نمی‌شود. کارگزاران نظام هم به همین شرایط عادت کرده‌اند.
مهمترین معضل نظام ج.ا فساد است، همه سیستم‌های حکومتی دنیا از جمله ایران، آگاهند که تنها از طریق شفافیت رسانه‌ها و پاداش برای کسی که یک فساد را کشف کند، می‌توان تا حد امکان با این مسئله مقابله کرد.
اما در ایران بخش انتصابی و رؤسای آن به شدت با شفاف‌سازی و آزادی گردش اطلاعات برخورد می‌کنند.
برای کسانی‌که نگاه نقادانه به وضعیت نابسمان حکومت دارند مثال‌های مستند بی‌شمار است و برای توجیه‌کنندگان حکومت نیز مغلطه فراوان...."

و اما چراغ دوم که با گفتگو در اطراف دغدغه‌های فوق روشن شد، در ادامه تقدیم می‌شود:

 

دانلود:

 2- مقاله دوم با عنوان «چراغ دوم»

 


 

چراغ سوم: بکشم جیغ و زنم داد که آزادی نیست؟
در این مقاله مساله مشروعیت جمهوری اسلامی ایران به میان آورده می‌شود. اینبار هم به سیاق معمول معلم بزرگوار سید محمد روحانی ابتدا مفهوم مشروعیت مورد مداقه و بررسی قرار می‌گیرد:
 "...مشروعيت به‌طور كلي يعني توجيهي كه يك حكومت يا يك نظام سياسي يا يك دستگاه حاكمه دارد، در پاسخ به اين سؤال كه چرا من حكومت مي‌كنم؟ ...."
در ادامه ملاک منطقی برای سنجش مشروعیت مورد سوال قرار می‌گیرد:
 "...اگر قرار است از نظام سياسي خاصي ـ چه ديكتاتوري، چه دموكراسي و چه هرنظام سياسي ديگري ـ دفاع كنيد، لاجرم بايد بگوييد: از نظر شما، ملاك مشروعيت چيست؟ و درستي اين ملاك را به‌استناد كدام دلايل منطقي، ثابت مي‌كنيد؟..."

چراغ سوم در ادامه تقدیم می‌شود:

 

دانلود:

 3- مقاله سوم با عنوان «چراغ سوم»

 


 

 چراغ چهارم: الاغی که از شیر فرار می‌کند؟
در این مقاله به تبیین این ادعا پرداخته می‌شود که ملاک مشروعیت را نمی‌توان فارغ از ایدئولوژی و جهان‌بینی به دست آورد. در بخشی از آن می‌خوانیم:
 "... بی خیال این پرسش‌های دشوار و حل ناشدنی،بیایید یک جور با هم کنار بیاییم و زندگی مان را بکنیم. بگذار هرکس هر تعریفی که دلش می‌خواهد از انسان و سعادت بشر داشته باشد و به دنبالش برود؛ به دیگری چه مربوط است؟ اصلاً کاری به کار هم نداشته باشیم و همه را آزاد بگذاریم تا هرکس به هر راهی که می‌خواهد برود فقط یادتان باشد که ...."

ادامه را در چراغ چهارم ملاحظه بفرمایید:

دانلود:

 4- مقاله چهارم با عنوان «چراغ چهارم»

 


 

چراغ پنجم: "بی‌خاصیت‌تر از سیب‌زمینی؟ یا ایدئولوژیک بودن؟"

چراغ پنجم سعي دارد پرتوي بيفکند بر گزاره‌اي بسیار آشنا و رایج در میان ما:

"مرز آزادي هركس تا آن‌جاييست كه مانع آزادي ديگران نباشد." یا به بیان دیگر؛ "مادام که اعمال و رفتار فردی مانع از آزادی سایر افراد نباشد نباید مانع از آزادی وی شد."

اين مقاله نشان خواهد داد كه گزاره فوق
چه آن‌را درست بدانيم چه غلط،عميقاً مبتني است بر يك ايدئولوژي. آن گاه به آن اضافه کنید که همین گزاره ایدئولوژیک، نزد کسانی که استقرار هرگونه ایدئولوژی را در مناسبات اجتماعی انکار می‌کنند در حکم مقدسات است!

 

دانلود:

 5- مقاله پنجم با عنوان «چراغ پنجم»

 


 

چراغ ششم: خرافه‌های مدرن در مغالطه چهارشنبه‌های سفيد

 خرافات یعنی باورهایی که گروهی از انسان‌ها بدون هیچ مبنا و منطقی به آنها باور دارند.

-آیا باورهای خرافی فقط به قدیمی‌ها اختصاص دارد؟

-آیا فقط اشخاص عامی و بیسواد عقاید خرافاتی دارند‌؟

چراغ ششم به خرافات مدرن زمانه ما می‌پردازد،خرافاتی که هر روز و هر ساعت از در و ديوار دهكده جهانی -با آن كدخدای بی‌همه‌چيزش- بر سروصورت ما می‌ريزد.

 

دانلود:

 6- مقاله ششم با عنوان «چراغ ششم»

 


 

 چراغ هفتم:  اشتباه نكن! آنها دين ترا نشانه رفته‎اند، نه فقط حكومت ترا 

چنان که در مقاله‌های قبلی چهلچراغ نشان داده شد، اين ادعا كه ليبرال‌ها و سكولارها، تصميماتشان را به‌صورت غيرايدئولوژيك اتخاذ مي‌كنند و نيز گفتن اين‌كه نظام‌هاي ليبرالي و سكولاري، نظام‌هايي هستند غيرايدئولوژيك،
و امثال اين جملات، تماما سخناني هستند تناقض‌آميز كه يا از سر قشري‌نگري ادا مي‌شوند و يا از سر دروغگويي.

درواقع، همة كساني كه ادعا مي‌كنند بايد به‌صورت غيرايدئولوژيك به مسائل نگريست، خودشان سر تا پا، غرق در ايدئولوژي هستند؛ و اساسا نمي‌توانند كه نباشند. چون هرتفكري كه ديگران را به‌سوي خودش دعوت ‌مي‌كند، آگاهانه يا ناخودآگاه، خودش را بهتر و درست‌تر از تفكرات ديگر دانسته و چنين چيزي بدون داشتن نوعي جهان‌بيني و ايدئولوژي برآمده از آن جهان‌بيني، منطقا غيرممكن است.

آيا ليبرال‌ها و سكولارها، انديشة خود را بهتر و درست‌تر از انديشه‌هاي رقيب نمي‌دانند؟

 

دانلود:

 7- مقاله هفتم با عنوان «چراغ هفتم»

 


 

چراغ هشتم:  پایین شعر من، امضا نمی‌کنی؟

بهتر است دین و ایدئولوژی مبنای تصمیمات سیاسی و اجتماعی قرار نگیرند؛ چون:

اگر اجازه دهيم اديان و ايدئولوژی‌ها در صحنه سياست و اجتماع حاضر شوند، به‌طور طبيعی، طرفداران هرايدئولوژی و دينی، سعی خواهند كرد تا اديان و ايدئولوژی‌های ديگر را ـ ولو با زور و خشونت ـ از ميدان به‌در كنند. چون‌كه هر ايدئولوژی و دينی، خود را برحق می‌داند و درنتيجه، به‌خودش اجازه مي‌دهد تا اعتقادات ديگر را باطل شمرده و درصدد حذف آنها و طرفدارانشان از صحنه جامعه برآید. پس بیایید جامعه‌ای برپا کنیم که در آن ادیان و ایدئولوژی‌ها در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی مداخله نداشته باشند.

سؤال: حالا در این جامعه با كساني كه معتقد نيستند بايد دين و ايدئولوژی را از صحنه سياست و اجتماع بيرون گذاشت، چه باید کرد؟

آيا اجازه مي‌دهيم دگراندیشان براساس دين و ايدئولوژی خود در صحنه‌های اجتماعی و سياسی حاضر شوند يا نه؟
اگر اجازه بدهیم، كه از جامعه ایدئولوژی زدایی نکرده ایم! اما اگر به دگراندیشان اجازه ندهيم، ایدئولوژی آنها را با زور از میدان به در کرده و عقیده خود را بر ایشان تحمیل کرده‌ایم. در این صورت واقعاً چه فرقيست ميان ما و كساني كه آنها را ـ تحت عنوان قرون وسطايی بودن يا هرعنوان ديگری ـ شماتت و سرزنش می كنيم!؟

یک طرف اعتقادی دارد كه آن‌را حق دانسته و درنتيجه، مخالفان را باطل قلمداد كرده و از صحنه بيرون مي‌كند؛ طرف مقابل هم كه دقيقا همين‌طور است. پس چطور است كه یکی به‌خود حق‌ می‌دهد تا نظراتش را حاكم كند اما وقتی طرف مقابل همين كار را می‌كند، بايد فحش بشنود و شماتت شود؟

بالاخره «با دگرانديشان ومخالفان فكري چگونه بايد رفتار كنيم؟»

 

دانلود:

 8- مقاله هشتم با عنوان «چراغ هشتم»

 


 

چراغ نهم:  مکن باور! که نیرنگ است نیرنگ

دو راه بیش‌تر پیش پای ما نیست: یك راه اینست كه در برابر فشار بی‌امانی كه فرهنگ سكولاری و لیبرالی ـ از داخل و خارج ـ بر ما وارد می‌كند، كمر خم كنیم و آگاهانه یا ناخود‌آگاه، دست از ایدئولوژی دینی خود بشوییم. رفتن به‌این راه، درحقیقت به‌این معناست كه از تعالیم آسمانی خود دست بكشیم و به‌جای آن‌كه بكوشیم به‌معنای واقعی كلمه، مسلمانانه زندگی كنیم، دلمان را خوش كنیم به این‌كه نمازی می‌خوانیم و روضه‌ای می‌رویم و مراقبیم تا جایی از جامه یا بدنمان نجس نشود؛ اخلاقیاتی را هم مراعات بکنیم و تقریبا همین.


راه دیگر اما ـ مثل همه راه‌هایی كه نمی‌خواهد به ذلت ختم شود ـ راه به‌ظاهر دشوارتریست. كسانی كه می‌فهمند تحمل ذلت‌ ـ خصوصا ذلت فرهنگی ـ چقدر زجرآور است، حاضرند هرهزینه‌ای را بپردازند تا با عزت و سربلندی زندگی كنند.


اگر می‌خواهیم ذلیلانه زندگی نكنیم، تنها راهش اینست كه بكوشیم براساس ایدئولوژی دینی خودمان زندگی كنیم؛ نه ایدئولوژی بیگانه‌ای كه به بهانه ایدئولوژی‌زدایی به‌خورد ما می‌دهند. این راه البته راه آسان و كم‌هزینه‌ای نیست. اما اگر مسلمانیم و به دین خود ایمان داریم، باید باور كنیم كه این تنها راه درست زندگی ماست. صد البته كه پیمودن این راه و تحمل دشواری‌های آن، سعادت دنیا و آخرت را برای ما به‌دنبال خواهد داشت.

برای پیمودن این راه چه باید بكنیم؟ 

دانلود:

 9- مقاله نهم با عنوان «چراغ نهم»

 

 


 

چراغ دهم:  علی هنوز به محراب حق اذان دارد

این راه شاید آسان نباشد، اما مگر كسی به‌ما وعده داده كه زندگی همیشه آسان است؟
آن‌كه خدای ماست، بارها سوگند خورده تا به‌ ما بفهماند كه زندگی پر از رنج و مشقت است:
«لا اقسم بهذا البلد* و انت حِلٌّ بِهذا البَلَد* و والدٍ وَ ما وَلَد* لَقَد خَلَقنَا الانسانَ فی كَبَد» /نه! قسم به‌این سرزمین* و تو سكنی گرفته‌ای در این سرزمین* و قسم به والد و آن‌چه متولد ساخت* همانا آفریدیم انسان را در رنج و مشقت (آیات 1 تا 4 سوره بَلَد)
اگر خداوند یهودیان را به‌خاطر جدی نگرفتن تورات، به حِمار تمثیل کرده (سوره جمعه – آیه 5)، مسلمانانی كه قرآن را جدی نمی‌گیرند، به چه باید مانند کرد؟!
پس همه حرف ما یك جمله است: می‌خواهیم زندگی كنیم؛ و برای زندگی كردن، باید دست به كوششی عمیق و مستمر در مسیر بهتر فهمیدن جهان و نیز بهتر فهمیدن آن‌چه خدایمان به‌ ما آموخته، بزنیم.


آیا شما راه دیگری سراغ دارید؟
آیا شما راه بهتری سراغ دارید؟
اصلا، آیا می‌توان راه دیگری سراغ داشت؟

دانلود:

 10- مقاله دهم با عنوان «چراغ دهم»

 


 

 

جهت مراجعه و مطالعه بخش‌های دیگر کلیک فرمایید: